معنی زور هدائن - جستجوی لغت در جدول جو
زور هدائن
نیرو وارد کردن، زور زدن
ادامه...
نیرو وارد کردن، زور زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زور دادن
(چَ / چِ تَ / تِ خوَرْ / خُرْ دَ)
زور آوردن. فشار دادن. نیرو کردن
ادامه...
زور آوردن. فشار دادن. نیرو کردن
لغت نامه دهخدا
وره هدائن
تفت دادن
ادامه...
تفت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
سو هدائن
درخشیدن
ادامه...
درخشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر هدائن
رها کردن، پرداخت اضافه، بهره دادن
ادامه...
رها کردن، پرداخت اضافه، بهره دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
دو هدائن
دواندن
ادامه...
دواندن
فرهنگ گویش مازندرانی
رو هدائن
شخم کردن، رو دادن، لوس کردن، غلتاندن، پرت کردن
ادامه...
شخم کردن، رو دادن، لوس کردن، غلتاندن، پرت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چر هدائن
گله را در زمین پر وجین و کم محصول چراندن
ادامه...
گله را در زمین پر وجین و کم محصول چراندن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر هدائن
پاره کردن، چاک دادن، پایین دادن، قورت دادن
ادامه...
پاره کردن، چاک دادن، پایین دادن، قورت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تو هدائن
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
ادامه...
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر هدائن
به پرواز در آوردن، تلمبه زدن تلم (کندوه) برای تبدیل ماست
ادامه...
به پرواز در آوردن، تلمبه زدن تلم (کندوه) برای تبدیل ماست
فرهنگ گویش مازندرانی
هوا هدائن
به باد سپرده خرمن و زیر و رو کردن آن
ادامه...
به باد سپرده خرمن و زیر و رو کردن آن
فرهنگ گویش مازندرانی
موچ هدائن
نهیب زدن به اسب برای پریدن و یا حرکت سریع
ادامه...
نهیب زدن به اسب برای پریدن و یا حرکت سریع
فرهنگ گویش مازندرانی
زمر هدائن
با چشم غره کسی را ترساندن، طمع ورزی
ادامه...
با چشم غره کسی را ترساندن، طمع ورزی
فرهنگ گویش مازندرانی
موس هدائن
مفعول شدن، مورد لواط قرار گرفتن
ادامه...
مفعول شدن، مورد لواط قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
گوش هدائن
گوش دادن
ادامه...
گوش دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
دوم هدائن
کنایه از: به دام انداختن گوسفند جهت دوشیدن شیر
ادامه...
کنایه از: به دام انداختن گوسفند جهت دوشیدن شیر
فرهنگ گویش مازندرانی
دوره هدائن
دور گرداندن
ادامه...
دور گرداندن
فرهنگ گویش مازندرانی
دسور هدائن
دستور دادن
ادامه...
دستور دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
توش هدائن
ضربه زدن، سرعت دادن
ادامه...
ضربه زدن، سرعت دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
توک هدائن
گذاشتن چوب قیم در زیر شاخه های پرمحصول درخت
ادامه...
گذاشتن چوب قیم در زیر شاخه های پرمحصول درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
پرو هدائن
پرتاب کردن، با کفگیر، خوراک در حال پختن را برداشتن و باز
ادامه...
پرتاب کردن، با کفگیر، خوراک در حال پختن را برداشتن و باز
فرهنگ گویش مازندرانی
بخور هدائن
بخور دادن
ادامه...
بخور دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ور هدائن
راه خود را عوض کردن، رو برگرداندن، کنار آمدن، با کسی
ادامه...
راه خود را عوض کردن، رو برگرداندن، کنار آمدن، با کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
غو هدائن
رها کردن تله آزاد ساختن تله از ضامن
ادامه...
رها کردن تله آزاد ساختن تله از ضامن
فرهنگ گویش مازندرانی